داستان جانبازی که 2 سال است در ماشین می خوابد
سبک زندگي - «توی اون اتاق داری چی کار میکنی ابرام؟» پسر هول میشود. برگهها را جمع میکند زیرپایش. بابا درِ اتاق را باز میکند. چیزی دستگیرش نمیشود. بیآنکه حرفی بزند، از اتاق بیرون میرود. از وقتی مادر رفته حال و روزش همینجور است. ابراهیم دلش برای بابا میسوزد. سال 64 است. 5 سال بعد از شروع جنگ . . .
به ادامه برويد