قتل زن برادر و برادر زاده
اخبار حوادث - مجله اينترنتي هلو - دو سال قبل، زماني كه مأموران كلانتري 152 خانيآباد از قتل در خانهاي دوونیمطبقه، حوالي پاسگاه نعمتآباد باخبر و در محل حاضر شدند، جسد زنی 29 ساله و دختر چهارسالهاش را دیدند . . .
به ادامه برويد
- مردی که در جنایتی خونین همسر برادر و برادرزادهاش را کشته و برادرزاده دیگرش را مجروح کرده بود، با درخواست اولیایدم به دو بار قصاص محکوم شد و رأی صادره در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.
- به گزارش شرق، متهم که مرد میانسالی است، بعد از دستگیری ادعا کرد چون به همسر برادرش مظنون بوده، اما برادرش گفتههای او را قبول نکرده، دست به این کار زده است.
- دو سال قبل، زماني كه مأموران كلانتري 152 خانيآباد از قتل در خانهاي دوونیمطبقه، حوالي پاسگاه نعمتآباد باخبر و در محل حاضر شدند، جسد زنی 29 ساله و دختر چهارسالهاش را دیدند. آنها همچنین در گوشه ديگر خانه با پيكر مجروح دختر ديگر خانواده به نام نوشین 11 ساله مواجه شدند. لحظاتي بعد بازپرس ويژه قتل تهران با تماس مأموران كلانتري راهي محل شد.
- بررسيها و گفتههاي همسايهها حكايت از اين داشت كه عامل جنايت عموي خانواده است كه در اقدامي هولناك، همسر برادر و يكي از دخترانش را به قتل رسانده و دختر ديگر وي را بهشدت زخمي و راهي بيمارستان كرده است. درحاليكه تحقيقات در محل ادامه داشت، به تيم جنايي خبر رسيد قاتل به صحنه جنايت بازگشته است. بهاينترتيب او دستگير و به اداره پليس منتقل شد.
- متهم در بازجوييها به جرمش اعتراف كرد و گفت: مدتي است با همسر برادرم اختلاف دارم. من به رفتارهاي او مشكوك بودم و احتمال ميدادم او با مرد غريبهاي ارتباط پنهاني داشته باشد، به همين خاطر نقشه قتل او را طراحي كردم. بامداد روز حادثه با كليد يدكي كه از قبل تهيه كرده بودم، به سراغ او در خانهاش رفتم.
- آن شب برادرم در محل كارش كه ميدان ترهبار است خوابيده و همسرش همراه دو دخترش در خانه تنها بود و خانه نيز طوري بود كه آنها در طبقه دوم ميخوابيدند و طبقه اول و نيمطبقه بالا نيز خالي از سكنه بودند. وقتي وارد طبقه دوم خانه شدم، ابتدا ضربهاي به دست همسر برادرم زدم و از او خواستم سكوت كند كه با دادوفريادش نیوشا از خواب بيدار شد.
- وقتي چاقو را به بدن زن برادرم زدم به گلوي نیوشا برخورد كرد و او را كشت. در همين لحظه نوشین از خواب بيدار شد و مرا گرفت كه براي رهايي چند ضربه به دستش زدم و بعد فرار كردم.
- در نهایت متهم به دادگاه کیفری استان تهران معرفی و جلسه محاکمه برگزار شد. در این جلسه اوليايدم زن جوان براي متهم درخواست قصاص كردند. در ادامه، نوشین به جايگاه فراخوانده شد و گفت: شب حادثه پدرم در محل کارش بود. نیمهشب صدای جیغ مادرم را شنیدم. چراغ را که روشن کردم، ديدم مرد قدبلندی که کت به تن داشت و کلاهگیس به سر گذاشته و صورتش را نيز پوشانده بود، با مادرم درگیر شده و او را کتک میزند.
به سمتش رفتم. پای آن مرد را که گرفتم، کلاهگیس و پارچه از چهرهاش افتاد. فهمیدم عمویم است. او ما را با چاقو زد و فرار کرد. بیهوش شدم و وقتی بههوش آمدم، مأموران در خانه ما بودند. چندبار تحت عمل جراحی قرار گرفتم و یک ماه در بیمارستان بستری بودم.
40 روز بعد از ماجرا زمانی که مرخص شدم و به خانه پدربزرگم رفتم، آنموقع متوجه شدم مادرم و خواهرم کشته شدهاند. سه ماه قبل از واقعه، عمویم با زنی به خانهمان آمده بود. مادرم که پی به ارتباطشان برد، مانع حضورشان در خانه شد و هر دو را بیرون کرد.
عمویم میگفت حالا که آبرویم را میبری و ما را بیرون میکنی تو را میکشم. مادرم تلفنی موضوع را به زنعمویم گفت. دیگر از عمویم خبری نبود تا اینکه آن شب آمد و این جنایت را رقم زد. برای عمویم قصاص میخواهم.
در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من قتلها را قبول دارم. به رابطه همسر برادرم و مرد غريبهاي به نام فرهاد پي برده بودم و او را هر روز نزدیک خانه برادرم ميديدم، اما او ميگفت فقط يك رفتوآمد ساده است.
بعد از اينكه برادرم خانهاش را عوض كرد، ديگر به من آدرس خانهشان را نداد و همين باعث شد كه من ديگر نتوانم از رابطه فرهاد و همسرش خبر داشته باشم. چندوقتي گذشت تا اينكه بالاخره با دنبالكردن يكي از كارگران برادرم توانستم آدرس خانه برادرم را گير بياورم.
هنوز ماجرای رابطه پنهانی را باور نميكردم تا اينكه به همراه يكي از دوستانم به خانه برادرم رفتيم و وقتي مطمئن شدم فرهاد آنجاست، به او گفتم سروته كوچه را ميبنديم تا ببينيم فرهاد از كدام خانه بيرون ميآيد. بالاخره متوجه شديم كه فرهاد به خانه برادرم رفته است، اما هرچه به برادرم ميگفتم او باور نميكرد و فقط ميخواست من آدرس منزلش را پيدا نكنم.
بالاخره نقشهاي كشيدم و به برادر ديگرم گفتم به تهران بيايد تا با هم به خانه برادرم برويم و در آنجا توانستم سر صبحي از كليدهاي خانه برادرم دو عدد بسازم. با همين كليدها گاهي به خانه سر ميزدم و درحاليكه برادرم و زنش و فرهاد هر سه نفر روی پشتبام بودند، آنها را زير نظر ميگرفتم.
يكبار زن برادرم را با فرهاد در پشتبام دیدم. ديگر بايد از ماجرا مطمئن ميشدم. تا اینکه فرهاد را در کنار همسر برادرم دیدم و نقشه قتل را اجرا کردم.
در پایان گفتههای متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به دوبار قصاص محکوم کردند و رأی صادره در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت. . . .
پايان
منبع : عصرايران
بازنشر : مجله اينترنتي هلو